1

پیام شب های قدر

آن شب، شبِ قــدر را سحر کرد علــي
با شوق وصال، ترک سر کرد علــي
با زمزمه «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعبه»
از خاک به افلاک سفر کرد علــي
کمر بند عزمت را براي مرگ محکم کن
که مرگ به ديدار تو خواهد آمد
و مرگ پريشانت نکند
آن هنگام که به حضورت خواهد رسيد
… و اين سرود، ترنّم سحرگاه تو بود؛ سحرگاه شبي که تنها با سه لقمه، افطار کردي و فرمودي: «دوست دارم گرسنه به ديدار خدا بروم»
حکايت غريبي است… غم هاي جهان به پيشواز دلم آمده اند. طوفاني در راه است. بوي يتيمي در مشام جهان پيچيده است و آسمان، گرفته و غمگين است.
حکايت غريبي است؟ حکايت مسجد، سحر، سجده و سجاده.
و غريب تر، قصّه مظلومي است که صبورانه زيست و در آخرين سجده، سرود رهايي سر داد، سرود «فُزتُ وَ رَبِّ الْکعبِه»

چگونگي ضربت خوردن حضرت علي(عليه‎السلام)
چگونگى ضربت خوردن حضرت علي(ع) در نوشته تاريخ‎نويسان پيشين يکسان نيست. در حالى که طبرى و ابن سعد و ديگران نوشته‏ اند: «چون حضرت علي (ع) از سايبانى که به مسجد مى‏ رسد، بيرون شد، ابن ملجم او را ضربت زد.» يعقوبى که تاريخ او پيش از اينان نوشته شده گويد: «پسر ملجم از سوراخى که در ديوار مسجد بود، شمشير بر سر او زد.» اما نوشته ابن اعثم که هم عصر طبرى است، با نوشته آنان مخالف است و با آنچه ميان شيعيان مشهور است مطابق مى‏ باشد. وى چنين مى‏ نويسد:
«پسر ملجم شمشير خود را برداشت و به مسجد آمد و ميان خفتگان افتاد. على(عليه‎السلام) اذان گفت و داخل مسجد شد و خفتگان را بيدار مى‏ کرد، سپس به محراب رفت و ايستاد و نماز را آغاز کرد ، به رکوع، و سپس به سجده رفت. چون سر از سجده نخست برداشت، ابن ملجم او را ضربت زد و ضربت او بر جاى ضربتى که عمرو پسر عبدود در جنگ خندق بدو زده بود آمد. ابن ملجم گريخت و على در محراب افتاد و مردم بانگ برآوردند اميرمؤمنان کشته شد.»( تاريخ ابن اعثم، ج 4، ص 140ـ 139)
بلاذرى به روايت خود از حسن بن بزيع آرد: «چون پسر ملجم او را ضربت زد گفت: فزت و رب الکعبة و آخرين سخن او اين آيه بود. «و من‏ يعمل مثقال ذرة خيراً يره و من يعمل مثقال ذرة شراً يره.»( انساب الاشراف، ص 499)

برخي از ويژگي هاي سبک زندگي اميرمومنان(ع)
**پشتيباني حق و سازش ناپذيري
از ويژگي هاي آن حضرت(ع)، نداشتن سازش با مخالفان حق و عدل و برخورداري از قاطعيت انقلابي در راه انجام وظيفه بود. خود آن حضرت(ع) مي فرمايد: به جان خودم سوگند، در نبرد با کسي که مخالفت حق کند و راه گمراهي پيش گيرد، نه مداهنه و سازش مي کنم نه سستي. و در جايي ديگر مي فرمايد: در تمامي زندگي من، نقطه سياهي نيست تا عيب جويان و اشاره کنندگان با چشم و ابرو اشاره کنند و سخني گويند. خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را بستانم و نيرومند نزد من ناتوان است تا حق ديگران را از او بازگيرم. ما با تمام وجود به قضاي الهي خشنود و در برابر فرمانش تسليم هستيم.

**عدالت قضايي اميرالمؤمنين عليه السلام
نقل است که در زمان حکومت خليفه دوم فردي نزد خليفه از امام علي عليه السلام شکايت کرد. او امام را حاضر کرد و به او گفت: يا اباالحسن! دوشادوش مدعي بنشين. در اين هنگام، آثار ناراحتي در چهره امام آشکار شد. عمر گفت: يا علي! از اين که دوشادوش مدعي بنشيني، اکراه داري؟ امام علي عليه السلام فرمود: نه، ولي ناراحتي ام از اين است که بين من و مدعي، مساوات را رعايت نکردي؛ زيرا مرا با گفتن کنيه ام، تکريم کردي؛ ولي او را اين گونه گرامي نداشتي!
همدلي و همدردي با درماندگان و ياوري محرومان
در شيوه حکومت، سياست مردمي و جانبداري از مظلومان و محرومان از اصول کلي زمامداري اميرمؤمنان(ع) بود. ايشان با همدلي و همدردي با مردم بر آن بود تا حق و عدالت را اجرا کند؛ زيرا با چنين سياستي است که مي توان مردم را در جايگاه کرامت و شرافت خودشان قرار داد. آن حضرت(ع) مردم را دوست داشت، مردم هم او را دوست داشتند. پيامبر گرامي اسلام(ص) به اين ويژگي امام علي(ع) به عنوان يک عطاي الهي اشاره کرده و فرموده است: يا علي، خداي متعال تو را چنين قرار داده که بينوايان را دوست بداري و آنان را به عنوان پيروان خويش بپسندي و آنان هم تو را پيشوايي و امامت بپسندند.

**سفره و خوراک
راوي مي گويد از حضرت صادق(ع) شنيدم که فرمود: حضرت اميرالمومنين در نوع غذا شبيه ترين افراد به پيامبر خدا(ص) بود. او خود نان و سرکه و روغن زيتون مي خورد و به مردم- مهمانان خود- نان و گوشت مي داد.
کار و تلاش
آن حضرت(ع) با توجه به موقعيت هاي زندگي کاري را انجام مي داد که نياز جامعه بدان بود و امکانش برايش فراهم بود. ايشان به حکم قرآني به آباداني زمين مي پرداخت و کارش را بيهوده نمي دانست؛ چنانکه قرآن مي فرمايد: ايحسب الانسان ان يترک سدي؛ آيا انسان گمان مي کند که رها شده است؟در روايت است که امام علي(ع) هنگام شخم زدن زمين اين آيه را مي خواند. حضرت امام صادق(ع) درباره کار و تلاش آن حضرت(ع) فرموده است: گاهي اميرالمومنين به سوي صحرا مي رفت و همراه خود باري از هسته خرما مي برد، وقتي سوال مي شد اين چيست که به همراه داري؟ مي فرمود: هر دانه از اينها يک نخل است ان شاءا… آنگاه مي رفت و همه آنها را مي کاشت و دانه اي از آنها را نمي خورد.

**ساده زيستي
آن حضرت(ع) با آن که درآمد خوبي از کار و تلاش خويش در زمين ها و نخلستان ها داشت، ولي همه آنها را در راه خدا انفاق مي کرد و خود بهره اي نمي برد.
اصول اخلاقي علي عليه السلام با دشمنان
رعايت اصول اخلاقي و انساني در برابر دشمنان موضوعي است که امام علي(ع)، به آن اهتمام ويژه داشت، به گونه اي که حتي در برابر دشمنان در حال نبرد نيز از اخلاق اسلامي روي نگردانده است. امام (ع) در چند اصل مهم اخلاقي را به پيروانش سفارش مي کند:
1.پيش قدم نشدن در جنگ و نبرد با دشمن
2.نکشتن زخمي ها و مجروحان لشکر شکست خورده
3.جلوگيري نکردن از دست رسي دشمن به آب
4.آسيب نرساندن به غير نظاميان
5.متعرض نشدن به زنان
6.پرده دري نکردن نسبت به مردان
7.بدون اجازه صاحب خانه، وارد منزل کسي نشدن و چيزي از اموال آنها برنداشتن.

**عبادت و طريق بندگي
امام به حکم آيه 56 سوره ذاريات فلسفه آفرينش انسان را عبادت و عبوديت و بندگي دانسته و بر آن مسير حرکت مي کرد. حضرت صادق(ع) فرموده است: حضرت اميرالمومنين به هنگام وضو گرفتن اجازه نمي داد کسي برايش آب بريزد و مي فرمود: دوست ندارم در نمازم به درگاه خدا کسي را شريک قرار دهم. از نظر ايشان نماز، امانت الهي است که بندگان را به بندگي مي رساند. براي همين بر آن اهتمام خاص داشت.

**نقش نگين انگشتري
نقش نگين انگشتري ايشان پيام هاي اساسي را به ديگران يادآور مي شد. از اين رو، توجه به اين نقش ها به عنوان شعار زندگي هر مسلماني اساسي و مهم است. عبد خير مي گويد: علي(ع) چهار انگشتر داشتند که به دست مي کردند: ياقوتي براي نجابت و بزرگي- فرزانگي- و فيروزه براي پيروزي و حديد چيني براي نيرومندي و عقيق را نيز براي محافظت. نقش نگين ياقوت: «لااله الاالله المک الحق المبين» و نقش فيروزه: «الله الملک الحق» و نقش حديد: «العزهًْ لله جميعا» و در نگين عقيق سه سطر نقش بسته بود: «ماشاءالله، لاقوهًْ الا بالله، استغفرالله»

**فرزند صالح، روشنايي چشم
از نظر امام علي(ع) فرزند صالح همان چشم روشني بشر است. از نظر آن حضرت(ع) فرزندان صالح، ديندار و مفيد براي جامعه، مايه روشني چشم والدين و ذخيره صالح براي آنان است و پس از مرگ پدر و مادر هم، خوبي هاي آنان سبب ياد خير و طلب رحمت مردم براي پدر و مادرش مي شود. تربيت ديني اولاد، از مهم ترين وظايف والدين است و ادب، برترين ميراث آنان است. حضرت در اين باره فرموده است: به خدا سوگند هيچ گاه از پروردگار خود فرزنداني خوش سيما و نه فرزنداني سرو قامت نخواسته ام، بلکه فرزنداني مطيع خداوند و ترسان از او خواسته ام تا هرگاه به فرزندم نگريستم و او را در حال اطاعت خدا ديدم، چشمانم روشن شود.
آنچه بيان شد تنها گوشه اي از جنبه هاي سبک زندگي امام علي(ع) بود و قطعا پرداختن به همه اين جنبه ها نياز به يک کتاب قطور خواهد داشت.

ادعيه و اعمال شب قدر
شب نوزدهم اول شبهاي قدر است وشب قدر همان شبي است که در تمام سال شبي به خوبي وفضيلت آن نمي رسد وعمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه ودر آن شب (شب قدر) تقدير امور سال مي شود وملائکه وروح که اعظم ملائکه است درآن شب باذن پروردگار بزمين نازل مي شوند وبخدمت امام زمان عليه الستلام مشرف مي شوند وآنچه براي هر کس مقدر شده است بر امام عليه السلام عرض مي کنند واعماال شب قدر بر دو نوع است ، يکي آنکه در هر سه شب بايد کرد وديگر آنکه مخصوص است به هر شبي.

**اما اعمالي که در هر سه شب (شبهاي قدر) مشترک است وبايد انجام داد:
اول : غسل است ( مقارن غروب آفتاب ، که بهتر است نماز شام را با غسل خواند )
دوم : دو رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از حمد هفتمرتبه توحيد بخواند وبعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَاَتوبُ اِلَيهِ ودر روايتي است که از جاي خود بر نخيزد تا حقتعالي او وپدر ومادرش را بيامرزد.
سوم : قرآن مجيد را بگشايد وبگذارد در مقابل خود وبگويد : اَللّهُمَّ اِنّي اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِوَمافيهِاسمُکَالاَکبَرُو،اَسماؤُکَ الحُسني وَيُخافُ وَ يُرجي اَن تَجعَلَني مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار پس هر حاجت که دارد بخواند
چهارم : مصحف شريف را بگيرد وبر سر بگذارد وبگويد :
اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَبِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فيهِ وَبِحَقِّکَ عَلَيهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ
ده مرتبه بگويد: بِکَ يا الله / ده مرتبه: بِمُحَمَّد/ ده مرتبه: بِعليٍّ/ ده مرتبه: بِفاطِمَةَ/ ده مرتبه: بِالحَسَنِ/ ده مرتبه: بِالحُسَين ِ/ ده مرتبه: بِعليّ بنِ الحُسين/ ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ/ ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ/ ده مرتبه: بِموُسي بنِ جَعفَر ٍ/ ده مرتبه: بِعليِّ بنِ مُوسي/ ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ/ ده مرتبه: بِعَلِيِّ بنِ مُحَمَّدٍ/ ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ / ده مرتبه: بِالحُجَّةِ. پس هر حاجتي داري طلب کن .
پنجم : زيارت امام حسين (ع) است؛ که در خبر است که چون شب قدر ميشود منادي از آسمان هفتم ندا ميکند که حق تعالي آمرزيد هر کسي را که به زيارت قبر امام حسين (ع) آمده .
ششم : احيا داشتن اين شبها است که در روايت امده هر کس احيا کند شب قدر را گناهان او آمرزيده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان وسنگيني کوهها وکيل درياها باشد .
هفتم : صد رکعت نماز کند که فضيلت بسيار دارد ، وافضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحيد بخواند .
هشتم : بخواند :اَللّهُمَّ اِنّي اَمسَيتُ لَکَ عَبدًا داخِرًا لا اَملِکُ لِنَفسي وَ اَعتَرِفُ ….

اعمال مخصوص شب نوزدهم
اول : صد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ رَبي وَاَتوبُ اِلَيه
دوم : صد مرتبه اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَميرَالمومنينَ
سوم : بخواند يا ذَالَّذي کانَ …
چهارم : بخواند دعاي اَللّهَمَّ اجعَل فيما تَقضي وَ….